یادداشت | پاپ لئو چگونه می‌تواند میراث آخرین پاپ لئو را ادامه دهد؟

انتخاب نام «لئوی چهاردهم» توسط پاپ جدید، از اهمیت عمیقی برخوردار است. آخرین پاپی که این نام را برگزید، لئوی سیزدهم، به‌عنوان بنیانگذار آموزه‌های اجتماعی مدرن کاتولیک شناخته می‌شود. او در نامه سرگشاده تاریخی خود به نام «رروم نوواروم» در سال ۱۸۹۱، به نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های انقلاب صنعتی پرداخت و اصول جاودانه انجیل را به «پدیده‌های نوین» عصر صنعتی تطبیق داد.

انتخاب نام «لئوی چهاردهم» توسط پاپ جدید، از اهمیت عمیقی برخوردار است. آخرین پاپی که این نام را برگزید، لئوی سیزدهم، به‌عنوان بنیانگذار آموزه‌های اجتماعی مدرن کاتولیک شناخته می‌شود. او در نامه سرگشاده تاریخی خود به نام «رروم نوواروم»[1] در سال ۱۸۹۱، به نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های انقلاب صنعتی پرداخت و اصول جاودانه انجیل را به «پدیده‌های نوین» عصر صنعتی تطبیق داد.

در زمان نگارش «رروم نوواروم»، جهان در آستانه دومین انقلاب صنعتی قرار داشت؛ دوره‌ای که با ظهور برق، مواد شیمیایی صنعتی و موتورهای احتراق داخلی متحول شد. این انقلاب، جهان امروزی ما را شکل داد. اگر به گذشته سفر کنیم، سال ۱۸۷۰ برایمان عجیب و ابتدایی به نظر می‌رسد، اما جهان در سال ۱۹۲۰ تقریباً مدرن بود. این تفاوت عظیم، مدیون پیشرفت‌های فناورانه دومین انقلاب صنعتی است. پیش از ۱۸۷۰، جهان به گونه‌ای بود که هر بهبودی در سطح زندگی با افزایش جمعیت خنثی می‌شد. اما پس از آن، شاهد رشد پایدار رفاه بودیم.

با این حال، این پیشرفت به‌صورت عادلانه تقسیم نشد. این دوره به‌دلیل شکاف عمیق بین ثروتمندان و فقرا، سرمایه و کارگران، و قدرتمندان و بی‌قدرتان، به «عصر طلایی» مشهور شد. کارگران در شرایط خطرناک، با دستمزدهای ناچیز و بدون هیچ حمایتی در برابر بیکاری، ازکارافتادگی یا پیری، ساعت‌های طولانی کار می‌کردند. طبیعی بود که این وضعیت به نارضایتی گسترده منجر شود. در اروپا، احزاب سوسیالیست روزبه‌روز طرفداران بیشتری جذب می‌کردند تا جایی که در سال ۱۹۱۲، حزب سوسیال‌دموکرات آلمان با گرایش‌های مارکسیستی، به بزرگ‌ترین حزب پارلمان این کشور تبدیل شد. در آمریکا نیز اگرچه سوسیالیسم کمتر طرفدار داشت، اما اختلافات کارگری به‌ویژه خشن و پرتنش بود. یک سال پس از انتشار «رروم نوواروم»، اندرو کارنگی، سرمایه‌دار بزرگ فولاد، با استخدام نیروهای مسلح خصوصی، اعتصاب کارگران بزرگ‌ترین کارخانه فولاد خود را با خشونت سرکوب کرد.

این بی‌عدالتی‌های فاحش، لئوی سیزدهم را بر آن داشت تا مشهورترین نامه سرگشاده خود را بنویسد. او هرچند سوسیالیسم را رد کرد، اما خواستار دستمزد عادلانه متناسب با شأن کارگران، حق تشکیل اتحادیه‌ها برای چانه‌زنی جمعی با کارفرمایان و اولویت‌دهی دولت به کارگران و فقرا شد. این مواضع، پایه‌های آموزه اجتماعی مدرن کلیسای کاتولیک را بنا نهاد و نشان داد که کلیسا حاضر است در مناظرات بزرگ اقتصادی دخالت کند و حتی جانب یکی از طرفین را بگیرد.

حالا، با انتخاب نام «لئوی چهاردهم» توسط پاپ جدید، به نظر می‌رسد او قصد دارد بار دیگر به «چیزهای جدید» عصر ما بپردازد؛ پدیده‌هایی که لئوی سیزدهم هرگز نمی‌توانست پیش‌بینی کند. دو مورد از مهم‌ترین این چالش‌ها، تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی هستند.

تغییرات اقلیمی از اولویت‌های اصلی پاپ فرانسیس بود. اقتصاد صنعتی مدرن و رشد چشمگیر سطح زندگی، با سوزاندن سوخت‌های فسیلی ممکن شد، اما امروز می‌دانیم که این امر به تغییرات خطرناک آب‌وهوایی منجر شده است؛ تغییراتی که اگر مهار نشوند، به همان اندازه سقوط شدید سطح زندگی، به‌ویژه در میان فقیرترین مردم جهان، خواهند انجامید. به همین دلیل، پاپ فرانسیس بر اقدامات جدی برای جایگزینی سوخت‌های فسیلی تأکید کرد و توافقنامه پاریس ۲۰۱۵ را که با امضای ۱۹۵ کشور به تصویب رسید، ستود.

اما هوش مصنوعی آن‌قدر سریع پیشرفت کرده که پاپ فرانسیس نتوانست به‌طور کامل به پیامدهای اخلاقی آن بپردازد. اینک، این وظیفه به لئوی چهاردهم محول شده است و او نیز قصد خود را برای انجام این مأموریت اعلام کرده است. او در توضیح انتخاب نام «لئو» گفت:

«علت اصلی این انتخاب، نامه تاریخی لئوی سیزدهم، رروم نوواروم، بود که مسئله اجتماعی را در چارچوب نخستین انقلاب صنعتی بزرگ بررسی کرد. امروز، کلیسا گنجینه آموزه‌های اجتماعی خود را در پاسخ به انقلاب صنعتی جدید و پیشرفت‌های هوش مصنوعی ارائه می‌دهد؛ چالش‌هایی که دفاع از کرامت انسانی، عدالت و کار را با آزمونی تازه روبه‌رو کرده‌اند.»

هنوز به طور دقیق مشخص نیست که هوش مصنوعی چگونه بر اقتصاد، کارگران و روابط اجتماعی تأثیر خواهد گذاشت. خوشبین‌ها پیش‌بینی می‌کنند که این فناوری افزایش چشمگیری در بهره‌وری ایجاد خواهد کرد و سطح زندگی را به مراتب بالاتری ارتقا خواهد داد. اما طرفداران این فناوری معمولاً از کنار خطرات فراوان آن به سادگی می‌گذرند.

هوش مصنوعی می‌تواند شغل‌های بیشتری را جایگزین کند و به بیکاری و کم‌کاری گسترده منجر شود. تاکنون، پیشرفت‌های فناوری عمدتاً به هزینه کارگران یقه‌آبی تمام شده است؛ کسانی که با جایگزینی ربات‌های صنعتی در خطوط مونتاژ، مجبور شده‌اند به مشاغل کم‌درآمدتر و ناپایدارتر در بخش خدمات روی آورند. اما هوش مصنوعی ممکن است شغل میلیون‌ها کارمند یقه‌سفید را نیز تهدید کند، به‌ویژه در سطوح پایین‌تر. همچنین، این فناوری می‌تواند شکاف طبقاتی را به شدت افزایش دهد، چرا که مالکان سرمایه و پلتفرم‌های فناوری روزبه‌روز ثروتمندتر می‌شوند، درحالی که کارگران بیشتر از قبل به حاشیه رانده می‌شوند. از طرفی، با توجه به انرژی عظیمی که هوش مصنوعی برای عملکرد خود نیاز دارد، ممکن است بحران آب‌وهوا را تشدید کند.

علاوه بر این، تأثیرات اجتماعی هوش مصنوعی نیز نگران‌کننده است. این فناوری می‌تواند اطلاعات نادرست، محتوای مخرب و تفرقه‌انگیز را افزایش دهد و به قطبیده‌تر شدن فضای سیاسی دامن بزند، تا جایی که حتی دموکراسی را تهدید کند. همچنین، با گسترش سیستم‌های نظارتی، حریم خصوصی افراد بیش از پیش در خطر قرار می‌گیرد. ظهور «همراهان هوش مصنوعی» با آن نام‌های ترسناکشان ممکن است روابط انسانی را به حاشیه براند و به افزایش تنهایی و بیگانگی اجتماعی بینجامد. و درنهایت، بزرگ‌ترین خطر این است که هوش مصنوعی تمدن بشری را نابود کند. شاید این سناریو بیشتر شبیه به داستان‌های علمی‌تخیلی به نظر برسد، اما حتی خالقان هوش مصنوعی هم احتمال وقوع چنین فاجعه‌ای را به‌طرز وحشتناکی بالا می‌دانند.

به طور خلاصه، آینده هوش مصنوعی می‌تواند به دو مسیر کاملاً متفاوت منجر شود: کابوس‌وار یا آرمانشهری.

در سناریوی کابوس‌وار، تعداد زیادی از مشاغل از بین می‌روند و کسانی که خوش‌شانس‌تر هستند و هنوز شغل دارند، با دستمزدهای پایین‌تر روبه‌رو خواهند شد. نابرابری به اوج می‌رسد. هوش مصنوعی با سوخت‌های فسیلی انبوه تغذیه می‌شود و به فاجعه آب‌وهوایی دامن می‌زند. یک طبقه محروم ناراضی شکل می‌گیرد که با رژیم سمیِ پورنوگرافی، ماری‌جوانا، قمار آنلاین، بازی‌های ویدیویی، ارزهای دیجیتال و سیاست‌های راست افراطی سرگرم می‌شوند. عوام‌فریب‌ها از این نارضایتی سوءاستفاده می‌کنند و دموکراسی را تضعیف یا حتی نابود خواهند کرد.

در مقابل، آینده آرمانشهری مستلزم تلاش آگاهانه برای تقسیم عادلانه منافع حاصل از رشد هوش مصنوعی در میان تمام اقشار جامعه است؛ هم از طریق تقویت اتحادیه‌های کارگری و هم اخذ مالیات از سرمایه‌داران برای تأمین رفاه اجتماعی همگانی. در این سناریو، نابرابری کنترل می‌شود. آرزوی جان مینارد کینز در سال ۱۹۳۰ محقق می‌شود؛ جایی که مردم فقط ۱۵ ساعت در هفته کار می‌کنند. با رهایی از اضطراب اقتصادی و ناامنی شغلی، افراد فرصت می‌یابند به فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی بپردازند که به شکوفایی انسان کمک می‌کند. هوش مصنوعی با انرژی‌های تجدیدپذیر ارزان تغذیه می‌شود و جهانی پررونق و هماهنگ با محیط‌زیست را ممکن می‌سازد.

اینکه به کابوس یا آرمانشهر نزدیک می‌شویم، صرفاً به فناوری بستگی ندارد، بلکه به انتخاب‌های سیاسی وابسته است که خود ریشه در انتخاب‌های اخلاقی دارد. اینجاست که آموزه اجتماعی کاتولیک وارد میدان می‌شود، با تأکیدش بر کرامت انسانی، خیر جمعی، همبستگی، عدالت توزیعی و اولویت کار بر سرمایه. مهم‌تر از همه، اصل مقصد جهانی کالاها تأکید می‌کند که منابع زمین و ثمرات کار انسان باید به همه مردم، نه فقط ثروتمندان یا صاحبان سرمایه، تعلق گیرد. این اصل قطعاً در مورد دستاوردهای هوش مصنوعی نیز صدق می‌کند. همان‌طور که «رروم نوواروم» در دهه ۱۸۹۰ جامعه را به تصمیم‌گیری اخلاقی درست در برابر چالش‌های عصر صنعتی فراخواند، یک نامه سرگشاده جدید نیز می‌تواند در دهه ۲۰۲۰ از ما بخواهد تا در برابر «چیزهای جدید» هوش مصنوعی مسئولانه عمل کنیم. دلایل خوبی وجود دارد که فکر کنیم پاپ لئوی چهاردهم دقیقاً چنین چیزی را در نظر دارد.[2]


[1] «رروم نوواروم» (به لاتین: Rerum Novarum، به معنای «درباره چیزهای جدید») نخستین نامه سرگشاده‌ی اجتماعی کلیسای کاتولیک است که در ۱۵ مه ۱۸۹۱ توسط پاپ لئوی سیزدهم منتشر شد. این سند به عنوان پایه‌گذار آموزه‌های اجتماعی مدرن کلیسا شناخته می‌شود و به بررسی چالش‌های ناشی از انقلاب صنعتی، سرمایه‌داری بی‌قید و سوسیالیسم می‌پردازد.

[2] commonwealmagazine.org/leo-xiv-rerum-novarum-annett-catholic-social-teaching-AI-pope

نوشته های مرتبط

منشورات ذات صلة

Related posts

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

أحدث المحتوى

Latest News

پربحث ترین مطالب

المحتوى الأكثر مناقشة

The Most Discussed

پیمایش به بالا