یادداشت | چگونه ووکیسم جایگزین مسیحیت، اسلام و دیگر ادیان می‌شود؟

برخی افراد معتقدند که مسیحیت یا اسلام سریع‌ترین رشد را در میان ادیان دارند. این ادعا بر اساس آمار درست به نظر می‌رسد؛ اما اگر جزئیات درک نشود، ممکن است باعث گمراهی شود.

برخی افراد معتقدند که مسیحیت یا اسلام سریع‌ترین رشد را در میان ادیان دارند. این ادعا بر اساس آمار درست به نظر می‌رسد؛ اما اگر جزئیات درک نشود، ممکن است باعث گمراهی شود.

یک دین جدید و زیرکانه به سرعت در حال گسترش است که در غرب و جهان سوم ویرانی به بار آورده است. این دین مسیحیت را خالی کرده و در جهان اسلام به‌صورت غیرآشکار پیروانی جذب می‌کند، در یک ارتداد خاموش که حتی بنیادگرایان نیز نمی‌توانند آن را انکار کنند. این دین حتی در حالی که افراد همچنان به ادیان رسمی خود پایبند هستند، به طور گسترده پیرو می‌گیرد.

این دین ظاهری جذاب، غیرخشونت‌آمیز، عمدتاً بی‌خطر، سکولار و حتی مهربان دارد. گسترش آن نه به دلیل توطئه یا تبلیغ، بلکه نتیجه طبیعی رها کردن محدودیت‌های تمدنی و رفتار اخلاقی است. این گسترش نتیجه «آنتروپی» است. این دین با عنوان «ووکیسم» شناخته می‌شود؛ نظامی اعتقادی بدون باور، نظامی ارزشی بدون ارزش، و اخلاقی بدون استانداردهای عینی.

در این مقاله امیدوارم بتوانم شما را با فلسفه، اخلاق، و شیوه‌های ووکیسم آشنا کنم، دینی که به سرعت در سراسر جهان گسترش می‌یابد. ممکن است برخی افراد این مقاله را دوست نداشته باشند، زیرا من در اینجا استدلال‌های منطقی خواهم آورد. بیایید آن را بررسی کنیم.

ووکیسم چیست؟

فیلسوف فرانسوی پیر-آنری تاویو «ووکیسم» را مجموعه‌ای از نظریات توصیف می‌کند که بر محور هویت، جنسیت و نژاد می‌چرخد، با اصل مرکزی «افشا و محکومیت اشکال پنهان سلطه». این نظریات جامعه را به «دینامیک ستمگر و ستمدیده» تقلیل می‌دهند، و کسانی که به این ایده آگاه نیستند «همدست» تلقی می‌شوند. «بیداران» (ووک‌ها) برای «حذف (لغو)» هر چیزی که به نظرشان این ستم را تقویت می‌کند، تلاش می‌کنند. این حذف در عمل به شکل پذیرش زبان فراگیر، بازسازی نظام آموزشی یا از بین بردن هنجارهای جنسیتی دیده می‌شود.

این جنبش نام‌های زیادی دارد — نئومارکسیسم پسامدرن، ایدئولوژی جانشین، نظریه عدالت اجتماعی انتقادی — اما رایج‌ترین نام آن «ووک» یا نسخه‌ای از آن است.

مخالفان ووکیسم چه کسانی هستند؟

به طور متناقض، در حالی که ظهور این دین جدید با کاهش عبادت مسیحی در جهان انگلیسی‌زبان — به‌ویژه در میان زنان سفیدپوست طبقه متوسط و میانسال — همزمان بوده است، به نظر می‌رسد که این دین جایگزین «خلأ ناشی از خدا» شده است. با این حال، این دین در کلیساهای تثبیت‌شده، به‌ویژه کلیسای انگلستان، نیز پیروانی پیدا کرده است.

با این حال، برخی از پرانرژی‌ترین مخالفان ووکیسم، مسیحیان سنتی هستند، مانند پیتر هیچنز، و همچنین روشنفکران کاتولیک و یهودی مانند یورام هازونی. جردن پیترسون در کتاب‌های خود مملو از ارجاعات کتاب مقدسی و مسیحی است.

فلسفه و اخلاق ووک‌ها چیست؟

ووک‌ها معتقدند که همه چیز نسبی و ذهنی است. احساسات، نه منطق یا اخلاق، اساس تفکر آنها را تشکیل می‌دهد. آنها به اخلاق عینی یا آموزش فرهنگی باور ندارند. آنها مدافع اخلاق ذهنی هستند، که در آن موقعیت اخلاقی فرد در یک وضعیت با منطق ذهنی خودش تعیین می‌شود.

آنها اکنون بر نهادهای جهان غرب تسلط یافته‌اند. آنها مفهوم عدالت کلاسیک را درک نمی‌کنند. ایدئولوژی آنها عمیقاً در چندفرهنگی، تنوع، فمینیسم، حقوق جامعه LGBTQ، محیط‌زیست‌گرایی، برابری‌طلبی، اقدامات مثبت، فضاهای امن و غیره ریشه دارد. در حالی که مسائل مطرح شده آنها ذاتاً مشکل‌زا نیستند، اما آنها هزینه‌های مرتبط با این موضوعات را درک نمی‌کنند. مهم‌تر از همه، پشت نقاب فعالیت‌هایشان تلاشی برای انداختن تقصیر شکست‌های زندگی خود به گردن دیگران و دستیابی به منابع رایگان پنهان شده است.

نمایش فضیلت چیست؟

نمایش فضیلت یعنی نشان دادن فضیلت تنها با ابراز انزجار یا حمایت از ایده‌های سیاسی یا رویدادهای فرهنگی خاص. این اصطلاح اغلب برای اشاره به این موضوع به کار می‌رود که فضیلتی که به نمایش گذاشته می‌شود اغراق‌شده یا غیرصادقانه است.

نمونه‌های مدرن از نمایش فضیلت شامل ارسال نظراتی در شبکه‌های اجتماعی است که فرد واقعاً به آنها باور ندارد، یا پیروی از یک روند برای جلب نظر دیگران، بدون توجه به نظر واقعی خود.

نمایش فضیلت در ووکیسم چگونه است؟

ووک‌ها بر نهادهای غربی تسلط یافته‌اند. آنها مفهوم عدالت کلاسیک را درک نمی‌کنند. ایدئولوژی آنها عمیقاً در چندفرهنگی، تنوع، فمینیسم، حقوق جامعه LGBTQ، محیط‌زیست‌گرایی، برابری‌طلبی، اقدامات مثبت، فضاهای امن و سایر ارزش‌ها ریشه دارد. در حالی که موضوعات آنها ذاتاً مشکل‌زا نیستند، اما آنها هزینه‌ها یا مفاهیم مرتبط با این موضوعات را درک نمی‌کنند.

افرادی که دیدگاه‌های مخالف ارائه می‌دهند، با واکنش‌های شدید مواجه می‌شوند و از جامعه طرد می‌شوند. با تکامل فرهنگ لغو (Cancel Culture) در غرب، شرایط بدتر خواهد شد. جامعه‌ای بی‌ارزش و بی‌اخلاق به نتایج بربرانه و وحشیانه منجر می‌شود، نه لزوماً شر مطلق. این نتیجه در جامعه‌ای که ریشه‌های تمدنی خود را از دست داده است، اجتناب‌ناپذیر است.

چطور ووک‌ها تمدن غرب را از بین می‌برند؟

کسانی که در فرهنگی رشد کرده‌اند که به طور ضمنی ارزش‌هایی مانند ده فرمان، همدلی، و شفقت را القا می‌کند، ممکن است باور داشته باشند که این ارزش‌ها به طور طبیعی در انسان‌ها وجود دارد. این ارزش‌ها در غرب طی هزاران سال و با مبارزات تمدنی به وجود آمدند.

تمدن به مرزها، قوانین اخلاقی، و ساختارهای اجتماعی نیاز دارد تا غرایز حیوانی انسان‌ها را مهار کند. جامعه‌ای که ارزش‌های اخلاقی خود را از دست داده باشد، نمی‌تواند از بربریت و هرج‌ومرج جلوگیری کند. ووکیسم، به عنوان نهایت بی‌تمدنی، به زندگی بی‌نظم و بی‌ارزش منتهی خواهد شد، جایی که تنها ارزش، قدرت است و غرایز حیوانی بر روابط انسانی حاکم می‌شود. بین پیشرفت‌گرایان گذشته و فرهنگ مردمی جدید، یعنی ووکیسم، طیفی از گرایش‌ها وجود دارد. ووکیسم با چهره‌هایی مانند نخست‌وزیر کانادا جاستین ترودو و تیم وزرای فدرال او، رئیس‌جمهور آمریکا جو بایدن، معاون او کامالا هریس، و قاضی دادگاه عالی که نمی‌تواند «زن» را تعریف کند، نمایندگی می‌شود.{1}

[1] linkedin.com/pulse/how-wokeism-replacing-christianity-islam-other-religions-alvin-george-ttpec

نوشته های مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا