یادداشت | بازگشت ایمان در جوامع غربی: آیا سکولاریسم در حال عقب‌نشینی است؟

با ورود به سال ۲۰۲۵، چیزی وجود دارد که باید در تفکر خود به آن توجه کنیم: مذهب. ممکن است ما کریسمس اخیر را بدون اشاره چندانی به ایمان گذرانده باشیم، اما جهان در دهه‌های آینده بیش از این مذهبی‌تر خواهد شد.

با ورود به سال ۲۰۲۵، چیزی وجود دارد که باید در تفکر خود به آن توجه کنیم: مذهب. ممکن است ما کریسمس اخیر را بدون اشاره چندانی به ایمان گذرانده باشیم، اما جهان در دهه‌های آینده بیش از این مذهبی‌تر خواهد شد.

خردگرایان غربی همیشه فرض کرده‌اند که بی‌دینی نقطه پایان منطقی رفاه و پیشرفت است. اما من دیگر از این موضوع چندان مطمئن نیستم. در حال حاضر، چهار پنجم جمعیت جهان خود را متعلق به یک گروه مذهبی می‌دانند. لازم نیست شما فردی مذهبی باشید تا نگران این باشید که دیدگاه سکولار ممکن است در درک جریان‌های جهانی کمبودهایی داشته باشد. نمونه‌های زیادی وجود دارد، از جمله رشد ملی‌گرایی هندو در هند، خشونت‌های خونین در نیجریه، تغییر اخیر مواضع حزب کمونیست چین در پذیرش سنت‌های محلی، و عدم اطمینان درباره اینکه چه نوع اسلام‌گرایی در سوریه غالب خواهد شد.

ایمان در دهه‌های آینده به نیرویی حتی بزرگ‌تر تبدیل خواهد شد، زیرا سریع‌ترین کشورهای در حال رشد، که بالاترین نرخ زاد و ولد را دارند، از مذهبی‌ترین کشورها هستند. آفریقای زیرصحرا در قرن بیستم شاهد گسترش چشمگیر مسیحیت بود، گسترشی که از زمان قرون وسطی در اروپا بی‌سابقه بود. انتظار می‌رود جمعیت مسیحیان این منطقه از حالا تا سال ۲۰۵۰ دو برابر شود و به ۱.۱ میلیارد نفر برسد.

در همین حال، اسلام سریع‌ترین دین در حال رشد در جهان است و پیشرفت‌های بزرگی در شمال آفریقا داشته است. تا اواسط این قرن، ممکن است تعداد مسلمانان تقریباً با تعداد مسیحیان برابر شود. انتظار می‌رود تعداد هندوها و یهودیان نیز افزایش یابد، اگرچه تعداد بودایی‌ها افزایش نخواهد یافت.

این پیش‌بینی‌ها بر اساس همبستگی‌های ساده‌ای بین مذهب و نرخ زاد و ولد انجام شده‌اند، بنابراین کاملاً دقیق نخواهند بود. اما به هر حال احتمالاً شاهد رشد خالص تعداد معتقدان خواهیم بود، زیرا جمعیت در مناطقی که ایمان قوی‌تر است در حال افزایش است و در مناطقی که ایمان ضعیف‌تر است در حال کاهش.

این موضوع برای اروپا چه معنایی دارد؟ ما در حال حاضر سکولارترین قاره هستیم. در سوئد، دانمارک، سوئیس و بریتانیا، تنها یک دهم مردم می‌گویند که مذهب در زندگی آن‌ها بسیار مهم است، در حالی که این عدد در آفریقا ۹۰ درصد است. در آخرین سرشماری، تعداد افرادی که در انگلستان و ولز خود را مسیحی معرفی کردند، برای اولین بار به کمتر از نصف کاهش یافت.

با این حال، موضوع به این سادگی نیست. بسیاری از مهاجران ایمان خود را با خود به همراه می‌آورند. به عنوان مثال، در انگلستان تعداد مساجد در حال افزایش است و تعداد کلیساهای چینی‌ها، از زمان شروع مهاجرت گسترده از هنگ‌کنگ تقریباً یک سوم افزایش یافته‌اند. همچنین نشانه‌هایی وجود دارد که نسل جوان بیشتر به تجربیات معنوی علاقه‌مند است و به دنبال چیزی فراتر از مادی‌گرایی می‌گردد. در فنلاند، تعداد مردان جوانی که به کلیسا می‌روند در دهه گذشته دو برابر شده است، اگرچه هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند چرا.

تعداد زیادی از افراد مشهور نیز شروع به صحبت درباره ایمان مسیحی خود کرده‌اند. تاریخ‌دان تام هالند و خواننده و ترانه‌سرا نیک کیو هر دو درباره بازگشت به سنت‌هایی که در آن بزرگ شده‌اند صحبت کرده‌اند. کیو نوشته است: «با کمال تعجب، برخی از حقایق خود را در آن نهاد کاملاً خطاپذیر، اغلب ناامیدکننده، عمیقاً عجیب و کاملاً انسانی کلیسا یافته‌ام.» به نظر من، این نشانه‌های اولیه از مسیری است که ممکن است افراد بیشتری دیر یا زود در پیش بگیرند.

شاعر محیط‌زیست‌گرا پل کینگزنورث توصیف کرده است که چگونه جست‌وجوی او برای ارتباطی معنوی‌تر با طبیعت ابتدا او را به سمت بودیسم، سپس جادوگری و اکنون مسیحیت کشانده است. حتی ریچارد داوکینز خود را یک «مسیحی فرهنگی» نامیده است، نه یک معتقد، بلکه کسی که با اخلاقیات مسیحی احساس راحتی می‌کند.

برخی از متألهان هیجان‌زده هستند که ممکن است سلطه بی‌خدایی تهاجمی در حال تضعیف باشد. جاستین بریلی، نویسنده کتاب «باور به خدا: تولد دوباره شگفت‌انگیز»، استدلال کرده است که جریان ممکن است در حال تغییر به سمت مخالفت با مادی‌گرایی باشد. روپرت شورت، محقق کمبریج، در کتاب خود با عنوان «فراتر از داوکینز» نوشته است که فرهنگ غربی در «گفت‌وگوی ناشنوایان» گرفتار شده است، به دلیل دگماتیسم بی‌خدایانی مانند داوکینز، که به گفته او با ارائه تصاویر ساده‌انگارانه‌ای از آموزه‌های مسیحی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده‌اند. اسقف رابرت بارون، متأله کاتولیک آمریکایی، ۱.۸ میلیون دنبال‌کننده در یوتیوب دارد؛ و جردن پترسون، روانشناس کانادایی، شروع به صحبت درباره متون مقدس کرده است.

اشتباه خواهد بود اگر این موضوع را بیش از حد بزرگ کنیم، زیرا کمتر از یک میلیون بریتانیایی به طور منظم به کلیسا می‌روند. اما به نظر می‌رسد فضایی در حال باز شدن است که در آن مردم می‌توانند بدون ترس از تمسخر درباره ایمان صحبت کنند. و افراد می‌توانند آن حس عجیب والایی را که انسان‌ها از زمان‌های قدیم احساس کرده‌اند، تصدیق کنند.

پدر تعمیدی من، برایان مگی، فیلسوف، تا پایان عمرش احساس می‌کرد که مذهب یک تسلی‌بخش کاهلانه است، یک حواس‌پرتی از جست‌وجوی حقیقت. اما او همچنین به طور فزاینده‌ای به «نومنال» — آنچه فراتر از توانایی ما برای دیدن کامل قرار دارد — علاقه‌مند شد. بی‌شک، کلیساهایی که سریع‌ترین رشد را دارند، بیشتر کلیساهای انجیلی و پنطیکاستی هستند، با حال و هوای پرشور، فرشتگان، معجزات و موسیقی شگفت‌انگیز. هالند استدلال کرده است که کلیسای انگلستان باید به این موضوع توجه کند که موفقیت آن‌ها به این دلیل است که «ماوراءالطبیعه را جدی می‌گیرند… نه چیزی که بتوان در رادیو ۴ شنید.»

این زمان تاریک سال در نیمکره شمالی است، زمانی که جشن‌های مدرن ما اقتباس‌هایی از جشنواره‌های باستانی بت‌پرستان هستند. بنابراین زمان خوبی است تا متوجه شویم که به جای زندگی در عصر جدیدی از خِرد، دهه‌های آینده احتمالاً شاهد رشد سیستم‌های اعتقادی از هر نوع خواهیم بود.[1]

[1] ft.com/content/a942ca43-d8c9-408b-861b-c2b7d3b5d2b1


نوشته های مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا