در اقدامی تاریخی، کلیسای متحد متدیست، که یکی از بزرگترین کلیساهای پروتستان در جهان است، تصمیم گرفت سرمایهگذاریهای خود را از اوراق قرضه دولت اشغالگر اسرائیل خارج کند. این اقدام، محکومیت آشکار اشغالگری و اقدامات آن در سرزمینهای اشغالی فلسطین است.
این کلیسا که بیش از ۱۰ میلیون عضو در ۱۳۰ کشور جهان دارد، پیش از این در اوراق قرضه دولتی اسرائیل و شرکتهایی که با اشغالگری ارتباط مستقیم داشتند، سرمایهگذاری میکرد. اما در آوریل ۲۰۲۴، در کنفرانس عمومی خود به مصوبهای رأی داد که سرمایهگذاری در اوراق بدهی هر کشوری که به اشغال نظامی طولانیمدت دست میزند و در رأس آنها اسرائیل قرار دارد را ممنوع میکند. این تصمیم در نتیجه تشدید جنایات نسلکشی در غزه، گسترش شهرکسازی در کرانه باختری و قدس اشغالی و قرار گرفتن کلیسا در برابر مسئولیتی اخلاقی که قابل چشمپوشی نبود، اتخاذ شد.
دیمیتری دلیانی، رئیس «تجمع ملی مسیحیان در سرزمینهای مقدس»، تأکید میکند که تصمیم کلیسای متدیست تنها یک اقدام اقتصادی نیست، بلکه یک تحول کیفی در گفتمان اخلاقی نهادهای دینی است. این اقدام ضربهای سنگین به مشروعیت اشغالگری، بهویژه در فضای دینی و اخلاقی است که اسرائیل همواره برای نفوذ و تأثیرگذاری در آن تلاش کرده است.
این کلیسا، با وجود مواضع پیشین خود در انتقاد از اشغالگری، تا همین اواخر به سرمایهگذاری در اوراق قرضه اسرائیل و شرکتهای مرتبط با ارتش اشغالگر و شهرکها ادامه میداد. اما امروز تصمیمی قاطع اتخاذ کرده که میگوید: «سرمایهگذاری در برابر جنایت کودککشی نمیتواند بیطرف باشد.» این همان چیزی است که در مصوبه کلیسا بیان شده؛ مصوبهای که معتقد است اوراق قرضه دولتی که به اشغالگری، نسلکشی و آپارتاید دست میزند، دیگر اخلاقی نیست و هیچ توجیهی برای حمایت از آن به هیچ شکلی وجود ندارد.
دلیانی به روزنامه «فلسطین» توضیح میدهد که کلیسای متدیست تنها یک نهاد دینی سنتی نیست، بلکه یک نیروی اجتماعی عظیم و تأثیرگذار در شکلدهی به افکار عمومی آمریکا و جهان است. تاریخ این کلیسا سرشار از مواضع تأثیرگذار علیه تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی و علیه جنگها و سرکوب است. بنابراین، خروج سرمایههایش از دولت اشغالگر، بازتاب درک عمیق این کلیسا از وظیفه اخلاقی و انسانی خود است و فشاری فزاینده بر تصمیمگیرندگان در ایالات متحده، بهویژه با نزدیک شدن به انتخابات و بلندتر شدن صدای افکار عمومی مخالف حمایت از اشغالگری، وارد میکند.
او میافزاید که تأثیر واقعی این تصمیم تنها در ابعاد مالی آن نیست، بلکه در نمادگرایی سیاسی و دینی آن نهفته است. وقتی کلیسایی با این عظمت میگوید که اوراق قرضه اسرائیل دیگر مشروعیت اخلاقی ندارد، در واقع در ساختار «مشروعیت بینالمللی» که اسرائیل همواره آن را تبلیغ کرده، شکاف ایجاد میکند و پیامی روشن به بازارهای جهانی و نهادهای مالی میفرستد مبنی بر اینکه تعامل با اسرائیل دیگر یک امر عادی نیست، بلکه با شبهات اخلاقی و قانونی همراه است.
از این رو، دلیانی معتقد است که رهبری فلسطین و نهادهای جامعه مدنی باید از این تصمیم به خوبی بهرهبرداری کنند؛ چه در گسترش ائتلافها با کلیساها و نهادهای دینی، و چه در فعالسازی تلاشهای حقوقی و دیپلماتیک علیه اشغالگری. او توضیح میدهد که تصمیم کلیسای متدیست میتواند نقطه اتکایی برای کارزارهای فشار جدیدی باشد که دانشگاهها، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای سرمایهگذاری در سراسر جهان را هدف قرار میدهد تا آنها را به خروج از هرگونه فعالیت مالی مرتبط با اشغالگری ترغیب کند.
او همچنین اشاره میکند که نشانههای روشنی از صدور تصمیمات مشابه توسط کلیساهای دیگر، بهویژه در اروپا و آمریکای لاتین، وجود دارد. کلیسای پرزبیتری (Presbyterian) در ایالات متحده پیش از این گامهای مشابهی، هرچند با شدت کمتر، برداشته است. در همین حال، شورای جهانی کلیساها بیانیههای روشنی در محکومیت اشغالگری و آپارتاید صادر کرده و خواستار اقدامات تحریمی شده است. کلیسای کاتولیک نیز، بهویژه در کشورهایی مانند آلمان و فرانسه، تحت فشار فزاینده اخلاقی و مردمی قرار گرفته تا مواضع شفافتری در قبال جنایات ارتکابی در غزه و کرانه باختری اتخاذ کند.
دلیانی تأکید میکند که این تحولات راه را برای شکلگیری یک افکار عمومی کلیسایی جهانی باز میکند که اسرائیل را یک دولت آپارتاید میبیند که در ماهیت خود تفاوتی با رژیم سابق آپارتاید در آفریقای جنوبی ندارد. اگر این مواضع انباشته شده و به سیاستهای روشن تبدیل شوند، ابزاری کارآمد برای منزوی کردن اشغالگری در سطح بینالمللی و محکومیت آن در دادگاهها و نهادهای حقوقی بینالمللی خواهند بود.
او تأکید میکند که آرمان ملی فلسطین در حال یافتن جایگاه پررنگتری در وجدان بشری جهانی است و تصمیم کلیسای متدیست باید به عنوان یک بیانیه اخلاقی علیه اشغالگری خوانده شود که میتواند سرآغاز مجموعهای از تصمیمات بینالمللی گستردهتر باشد، به شرط آنکه رهبری فلسطین اراده سیاسی و بینش روشنی برای بهرهبرداری بهموقع از آن داشته باشد.[1]
[1] felesteen.news/post/169496











