در دو دهه گذشته، چین به طور گسترده از دیپلماسی فرهنگی خود برای افزایش نفوذ جهانی و تغییر نگرشها نسبت به این کشور در سراسر جهان استفاده کرده است. در این راستا، «مؤسسات کنفوسیوس» با ترویج زبان و فرهنگ متنوع چینی از طریق برنامههای مختلف تبادل فرهنگی، نقشی حیاتی ایفا کردند. با این حال، این دیپلماسی فرهنگی به دلایلی چون جذابیت محدود، مشخص نبودن دستاوردها و مقاومت در برابر تبلیغات، به نتایج دلخواه نرسید. این شکست، چین را وادار به تغییر استراتژی خود برای دستیابی به نتایج دلخواه کرده است. تحلیل زیر نشان میدهد که چین چگونه و چرا در حال چرخش بیشتر به سمت «دیپلماسی فناوری» به عنوان ابزاری از قدرت نرم برای افزایش نفوذ جهانی و تغییر نگرش جهانی نسبت به خود است.
اصطلاح «دیپلماسی فناوری» را میتوان به عنوان «تعامل یک ملت با ذینفعان فناورانه سایر ملل برای اهداف دیپلماتیک» تعریف کرد که در آن، فناوری و شرکتهای فناوری به عنوان عوامل نفوذ در کل این فرآیند عمل میکنند. این رویکرد جدید دیپلماسی فناوری، پتانسیل ایجاد چشماندازهای متعددی را برای چین دارد، از جمله تقویت اهرم دیپلماتیک و حتی تشکیل ائتلافهای جدید بر اساس دستور کار فناوری. این امر میتواند هم به عنوان یک عامل تثبیتکننده و هم یک نقطه نفوذ در روابط قدرتهای بزرگ عمل کند، زیرا چین را قادر میسازد تا اکوسیستمهای فناوری جایگزین و موازی با آنچه غرب به کشورهای در حال توسعه، بهویژه در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ارائه میدهد، پرورش دهد. این دیپلماسی فناوری ممکن است به چین کمک کند تا هنجارهای فنی بینالمللی را شکل دهد و ریشههای مدل چینی را در چارچوبهای جهانی تقویت کند؛ با این حال، سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا چین و فناوری آن به اندازه کافی توانمند هستند تا از تمام چشماندازهای ذکر شده بهرهبرداری کنند؟
زمانی بود که چین عمدتاً به خاطر کپی کردن فناوری توسعهیافته توسط غرب، تولید نسخههای ارزانقیمت و مواجهه مکرر با انتقادها به دلیل سرقت مالکیت معنوی شناخته میشد. با این حال، در دهه گذشته، چین به پیشرفتهای فناورانه چشمگیری در زمینههای مختلف، از جمله هوش مصنوعی، رباتیک، اکتشافات فضایی، وسایل نقلیه الکتریکی و انرژیهای تجدیدپذیر دست یافته است.
چین با اختصاص ۲.۴۳٪ از کل تولید ناخالص داخلی (GDP) به تحقیق و توسعه (R&D)، در شاخص جهانی نوآوری در رتبه یازدهم قرار دارد و از کشورهایی مانند فرانسه و ژاپن پیشی گرفته است. چین همچنین در صدر فهرست کشورهای با درآمد متوسط به بالا قرار دارد که در زمینه علم و فناوری پیشرفت میکنند. چین با داشتن ۲۶ خوشه علم و فناوری، از ایالات متحده پیشی گرفته است. از خوشههای برجسته چینی میتوان به شنژن-هنگکنگ-گوانگژو (رتبه دوم جهانی)، پکن (رتبه سوم)، شانگهای-سوژو (رتبه پنجم) و نانجینگ (رتبه نهم) اشاره کرد. در سال ۲۰۲۳، چین با ۱.۶۸ میلیون درخواست ثبت اختراع که توسط اداره ملی مالکیت معنوی جمهوری خلق چین (CNIPA) دریافت شد، بیشترین تعداد درخواست ثبت اختراع در جهان را به خود اختصاص داد. بر اساس گزارش «رصدخانه فناوریهای نوظهور»، بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، چین در انتشارات تحقیقاتی هوش مصنوعی از آمریکا پیشی گرفت؛ به طوری که ۲۵٪ از این تحقیقات توسط اتباع چینی و ۱۸٪ توسط نویسندگان آمریکایی انجام شده بود.
پس از سالها تحقیق و توسعه، تسلط و در نهایت استقرار فناوریهایی مانند 5G، اینترنت اشیاء (IoT)، دادههای بزرگ، رایانش ابری و بلاکچین، با حمایت متقابل دولت و بخش خصوصی، چین را در تحول دیجیتال به پیش رانده است. در سطح صنعتی، شرکتهای موبایل چینی نیز در حال پیشروی به سمت تولید محلی پردازندههای ۴ نانومتری هستند و وابستگی به شرکتهای خارجی سازنده تراشه را از بین میبرند. توانایی موجود برای گسترش کسبوکار میتواند به زودی چین را به یک غول فناوری قرن تبدیل کند. در سطح صنعتی، خودروی BYD تولید چین در اکثر معیارها رقابت سختی با تسلای آمریکایی دارد، اگر نگوییم از آن پیشی گرفته است. اپلیکیشنهای موبایل مانند ویچت، علیپی، تیکتاک و رد نوت (شیائوهونگشو) حتی با وجود مواجهه با سانسور در کشورهای مختلف، مخاطبان غربی را به خود جلب کردهاند. در حوزه علوم بهداشتی، استفاده از رباتیک چین را بسیار به جلو رانده است. در بخش دفاعی، تجهیزات دفاعی ساخت چین، بهویژه پس از بحران چهار روزه پاکستان و هند، به رسمیت شناخته شدهاند.
در سطح ملی، چین طرحهای بسیاری را با بهکارگیری فناوریهای داخلی آغاز کرده است. «ابتکار شهر هوشمند» که برای فراهم کردن بستری برای حکمرانی دیجیتال استفاده میشود، به حل هوشمندانه چالشهایی مانند تراکم ترافیک، آلودگی و ایمنی عمومی کمک میکند. شرکتهای هواوی و شیائومی در تولید زیرساختهای دیجیتال برای این ابتکار پیشگام بودهاند.
در عرصه جهانی، ابتکار «جاده ابریشم دیجیتال» نمونهای از این شکل دیپلماسی فناوری چین است. جاده ابریشم دیجیتال که با هدف افزایش اتصال دیجیتال با استفاده از آخرین فناوریهای موبایل و ماهوارهای 5G با پهنای باند بالا و تأخیر کم طراحی شده، کشورهای آفریقایی و اعضای آسهآن را به همکاری فناورانه تشویق میکند. مشارکت اقتصاد دیجیتال چین-آسهآن و مجمع چین-سازمان همکاری شانگهای در زمینه صنعت اقتصاد دیجیتال نمونههای دیگری از دیپلماسی فناوری هستند که همکاری در زمینه فناوریهای دیجیتال را تعمیق میبخشند و قصد چین برای گسترش همکاری به حوزههایی مانند هوش مصنوعی، 5G و شهرهای هوشمند را نشان میدهند. ابتکار جهانی حاکمیت هوش مصنوعی (GAIGI) که توسط چین پیشنهاد شده، نمونه دیگری از دیپلماسی فناوری چین است. این یک پیشنهاد رسمی برای شکلدهی به قوانین و هنجارهای بینالمللی پیرامون هوش مصنوعی است.
در اصل، هدف از پیشرفت در فناوری، افزایش استقلال، خودمختاری و امنیت توسعه چین بود. با این حال، این پیشرفتها به سطحی رسیدهاند که چین را قادر ساختهاند تا ایدهها، چشمانداز و راهحلهای خود را به جامعه بینالمللی منتقل کند: یعنی دیپلماسی فناوری. این رویکرد اکنون چین را در موقعیتی قرار میدهد که به شیوههایی اعمال نفوذ کند که دیپلماسی فرهنگی سنتی قادر به دستیابی به آن نبود. این رویکرد مؤثرتر است، زیرا پتانسیل هدف قرار دادن هم کشورهای توسعهیافته و هم کشورهای کمدرآمد را دارد که به دنبال بهرهگیری از فناوری برای تسریع رشد اقتصادی و ایجاد فرصت برای شهروندان خود هستند.
در حالی که فناوری چین همچنان در میان مخاطبان جهانی پذیرفته میشود، موفقیت واقعی دیپلماسی فناوری چین، نه در فروش محصولاتش، بلکه در توانایی آن برای تغییر نظم بینالمللی است. معیار واقعی موفقیت دیپلماسی فناوری چین این خواهد بود که آیا ابتکاراتی مانند جاده ابریشم دیجیتال و GAIGI میتوانند به پذیرش معنادار بینالمللی دست یابند و با چارچوبهای تحت سلطه غرب رقابت کنند. آیا چین میتواند قابلیتهای فناورانه خود را به قدرت هنجارساز واقعی تبدیل کند؟ پاسخ به این سؤال تعیین خواهد کرد که آیا دیپلماسی فناوری صرفاً نفوذ اقتصادی برای چین فراهم میکند یا آن را قادر میسازد تا ساختارهای حاکمیت جهانی را که مدتهاست توسط غرب رهبری شده، به چالش کشیده و بازآفرینی کند.[1]
[1] moderndiplomacy.eu/2025/09/13/can-chinas-tech-diplomacy-succeed-where-cultural-diplomacy-failed











