یادداشت | نقش دین در فرآیند صلح ترکیه: از سازمان دیانت تا ملاهای کردی

مقاله «اسلام و فرآیند صلح کردی در ترکیه (۲۰۱۳–۲۰۱۵)» نوشته ایانا مرجانوا، به بررسی نقش پیچیده رهبران مذهبی و فعالان در پشت‌صحنه ابتکار دولت ترکیه برای حل مناقشه با کردها در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ می‌پردازد

مقاله «اسلام و فرآیند صلح کردی در ترکیه (۲۰۱۳–۲۰۱۵)» نوشته ایانا مرجانوا، به بررسی نقش پیچیده رهبران مذهبی و فعالان در پشت‌صحنه ابتکار دولت ترکیه برای حل مناقشه با کردها در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ می‌پردازد. این مناقشه که بیش از سه دهه طول کشید، موجب کشته شدن بیش از ۴۰,۰۰۰ نفر در جنوب شرق ترکیه شد. مقاله تمرکز خاصی بر دیدگاه‌ها و اقدامات امامان شاغل در سازمان دولتی دیانت ترکیه (Diyanet) و ملاهای کردی دارد که در جنوب شرق ترکیه فعالیت می‌کنند و عمدتاً تحت کنترل دولت نیستند.
سکولاریسم در ترکیه، برخلاف دیگر کشورها، برای ترویج یک نوع خاص از اسلام سنی که توسط سازمان دولتی دیانت تعریف می‌شود، در ساخت هویت ملی سیاسی ترکیه به کار رفته است. سکولاریسم ترکیه نه به معنای جدایی دین از دولت، بلکه به معنای همسان‌سازی شهروندان با اسلام سنی و کنترل دولت بر آن است. این سکولاریسم، با هدف همگن‌سازی جامعه و تقویت هویت ترک‌بودگی و سنی‌گرایی به کار گرفته شده است. پس از کودتای ۱۹۸۰، اسلام به‌عنوان ابزاری برای کنترل بیشتر جامعه توسط دولت پذیرفته شد و کلاس‌های دینی دوباره به مدارس دولتی وارد شدند. احزاب مبتنی بر اسلام از اقتصاد آزاد و پیشرفت تکنولوژیکی حمایت کردند و بدین ترتیب گسترش اسلام سیاسی را در کشور تسهیل کردند.
حزب عدالت و توسعه (آ.ک.پ) به‌ویژه از منابع مادی و انسانی که پس از جهش اسلام در دهه ۱۹۸۰ ایجاد شده بودند، بهره‌برداری کرد و توانست این منابع را گسترش دهد. تحت حکومت آ.ک.پ، تبلیغ اسلام در ترکیه به سطوح بی‌سابقه‌ای رسید و مرحله جدیدی در تحولات سکولاریسم آغاز شد. آ.ک.پ به‌طور مداوم بر ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی در زندگی تأکید کرد و زمینه‌ساز جایگزینی تشکیلات کمالیستی با تشکیلات اسلامی شد. بودجه دیانت به‌طور نمایی افزایش یافت و در سال ۲۰۱۴ به حدود ۵.۴ میلیارد لیره رسید، که از بودجه ۳۷ وزارتخانه بیشتر بود.
فرآیند ملت‌سازی ترکیه و تأثیر آن بر کردها به‌ویژه در دوران جمهوری ترکیه به چالش کشیده شد. ترکیه که از امپراتوری عثمانی به‌عنوان میراث خود یک جمعیت متنوع به‌جا گذاشته بود، به‌دنبال ایجاد یک ملت همگن بود. اما همچنان شکاف‌های عمیقی در میان گروه‌های مختلف همچون سنی‌ها و علوی‌ها، مسلمانان و غیرمسلمانان و ترک‌ها و کردها وجود داشت. دین در تلاش‌های ترکیه برای وحدت با کردها نقش مرکزی ایفا کرده است. کردها که بزرگترین ملت بی‌دولت به شمار می‌روند، از زمان تأسیس جمهوری ترکیه در ۱۹۲۳ با تبعیض‌ها و سرکوب‌های شدید مواجه بوده‌اند.
کردها از سال‌ها پیش خواسته‌هایی برای به رسمیت شناخته شدن و حقوق برابر داشتند. این خواسته‌ها اغلب به عنوان «جدایی‌طلبی» برچسب زده می‌شد و شورش‌های اولیه در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ سرکوب می‌شدند. مبارزات کردها با آغاز پ‌ک‌ک در سال ۱۹۷۸ شدت گرفت و پس از سرکوب‌های بیشتر در دهه‌های ۱۹۸۰، این حزب مبارزه مسلحانه علیه دولت ترکیه را آغاز کرد. این مناقشه هزینه‌های انسانی و اقتصادی بسیاری برای ترکیه داشت، از جمله تخریب بسیاری از روستاهای کردی و جابجایی میلیون‌ها نفر.
در سال ۲۰۱۳، دولت ترکیه با ابتکار جدیدی برای مذاکرات صلح با کردها و حزب پ‌ک‌ک وارد شد. این ابتکار به دلیل عوامل داخلی و بین‌المللی، از جمله نگرانی‌های ترکیه از بحران‌های منطقه‌ای و جنبش‌های استقلال‌طلبی کردی در سوریه، به نظر می‌رسید که می‌تواند امیدوارکننده باشد. حزب عدالت و توسعه تلاش داشت که از زبان «برادری اسلامی» برای نزدیک کردن خود به کردها و تقویت فرآیند صلح استفاده کند. اما همانطور که برخی پژوهشگران اشاره کرده‌اند، این رویکرد نتواسته است روابط کردی-ترکی را به‌طور چشمگیری بهبود بخشد.
هاکان یاووز بر این باور است که حزب آ.ک.پ سکولاریسم را به‌عنوان عامل اصلی در ملی‌گرایی کردی و جدایی‌طلبی معرفی کرده است و هدف آن‌ها «اسلامیزه کردن» این مسئله به جای رسیدگی به آن از طریق حقوق برابر بوده است. به‌علاوه، برخی از پژوهشگران مانند سامر و گلوپکر-کسبیر استدلال می‌کنند که تمرکز بر هویت اسلامی شکاف‌های سنی-علوی را تشدید می‌کند و منجر به قومی‌سازی اسلام به جای اسلامیزه کردن قومیت کردی می‌شود.
در نتیجه، فرآیند صلح در ترکیه که در ابتدا امیدوارکننده به نظر می‌رسید، با چالش‌های بسیاری مواجه شد. تفاوت‌های دینی، مذهبی و قومی همچنان به‌عنوان موانعی عمده در راستای تحقق صلح میان کردها و دولت ترکیه باقی ماندند.
مقاله بررسی می‌کند که چگونه حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) که ابتدا مواضع مارکسیستی-لنینیستی داشت و دین را به‌عنوان میراثی رو به افول می‌دید، در دهه ۱۹۹۰ تغییراتی در ایدئولوژی خود ایجاد کرده و شروع به تعامل با دین کرد تا حمایت عمومی را جلب کند. جنبش کردی (KM) پس از ارزیابی مجدد ایدئولوژی خود در سال ۱۹۹۳ و تصمیم به «گوش دادن به توده‌ها»، به‌ویژه از طریق تأکید بر ارزش‌های اسلامی در راستای عدالت و صلح، این رویکرد را به عنوان ابزاری برای تقویت هویت و حمایت از حقوق کردها مورد استفاده قرار داد. پ‌ک‌ک به اسلام به‌عنوان دینی برای مبارزه با ظلم و برابری نگریست و به این ترتیب توانست گروه‌های مذهبی مختلف از جمله یزیدی‌ها و علوی‌ها را نیز در خود بگنجاند.
در این راستا، پ‌ک‌ک حتی در اروپا مساجد برای دیاسپورای کردی تأسیس کرد و با شخصیت‌های مذهبی همکاری داشت. این رویکرد پس از دستگیری عبدالله اوجالان در ۱۹۹۹ به‌طور موقت معکوس شد، اما پس از آن جنبش کردی همچنان به تعامل با دین ادامه داد، نمازهای جمعه غیرنظامی برگزار کرد و از شخصیت‌های مذهبی تجلیل نمود. حزب صلح و دموکراسی (BDP) و حزب دموکراتیک خلق‌ها (HDP) نیز به‌طور فزاینده‌ای به دین توجه داشتند و شخصیت‌های مذهبی را در صفوف خود جای دادند. این روند در ۲۰۱۵ در دیاربکر با برگزاری نمایشگاه کتاب و سخنرانی‌هایی در زبان کردی به‌ویژه در قالب یک پنل با عنوان «اسلام به عنوان دینی از عدالت و صلح» ادامه یافت.
در این پنل، احسان الیاچیک، رهبر «مسلمانان ضد سرمایه‌داری»، بر فراخوانی برای صلح و عدالت در تمامی ادیان تأکید کرد و به مقایسه دین «طبیعی» و «نهادی» پرداخت. این مباحث نشان‌دهنده اهمیت دین در فرآیند مشروعیت‌بخشی اجتماعی-سیاسی است که هم توسط نخبگان سیاسی ترکیه و هم کردها مورد توجه قرار گرفته است. این تلاش‌ها به‌طور اجتناب‌ناپذیر به برخورد تفسیرهای مختلف از اسلام منجر شده است که شامل دوگانگی‌هایی نظیر «اسلام دولتی» در برابر «اسلام مردمی» می‌شود.
در ادامه مقاله، به بحث «اسلام و گشایش کردی ۲۰۱۳–۲۰۱۵» پرداخته می‌شود. دولت حزب عدالت و توسعه (آ.ک.پ) پس از یک تلاش ناموفق در ۲۰۰۹، ابتکار جدیدی برای مذاکرات صلح با اوجالان زندانی و آتش‌بس با پ‌ک‌ک اعلام کرد. دیانت به‌عنوان یک سازمان دولتی با منابع قابل توجه، نقش مهمی در این فرآیند ایفا کرد و از طریق خطبه‌های جمعه سیاست‌های دولت را انتقال می‌داد. تحقیقات نشان می‌دهد که از سال ۱۹۹۷، خطبه‌ها به‌طور مرکزی توسط دیانت نوشته می‌شد و در سال ۲۰۱۲ نقش فعال‌تری در «مبارزه با تروریسم» به دیانت محول شد. با این حال، امامان منصوب دیانت در جنوب شرق ترکیه با بی‌اعتمادی از سوی جامعه کرد مواجه شدند و انتقادات زیادی نسبت به نگرش‌های «برادری اسلامی» مطرح شد.
در ادامه، به‌ویژه در مورد امامان مردم (ملاها) و تأثیر آن‌ها در فرآیند صلح بحث می‌شود. این امامان که معمولاً از مدارس محلی شافعی فارغ‌التحصیل می‌شوند، نقش اساسی در حل تعارضات اجتماعی ایفا کرده‌اند. از دهه ۱۹۹۰ به بعد، با تعامل بیشتر پ‌ک‌ک با دین، ملاها شروع به هم‌راستا شدن با جنبش کردی کردند. این امر به‌ویژه با شرکت کردها در نمازهای جمعه غیرنظامی در دیاربکر در سال ۲۰۱۱ و درخواست برای پرهیز از امامان «ترک‌گرا» شدت گرفت. به‌طور کلی، این تحولات نشان‌دهنده تغییرات تدریجی در ایدئولوژی جنبش کردی است که تلاش می‌کند اسلام را به‌عنوان دینی از صلح و عدالت معرفی کند و آن را به مبارزه با ظلم مرتبط سازد.
در نهایت، یکی از موضوعات مطرح‌شده در مقاله، چالش‌های مرتبط با همکاری میان شخصیت‌های مذهبی کرد و ترک در فرآیند صلح است. نمایندگان سازمان‌های اسلامی کردی از کار برای حقوق کردی خارج از جنبش کردی صحبت کردند و به استفاده نادرست از دین توسط همه طرف‌ها اشاره کردند. آن‌ها انتقاداتی نیز از هزینه‌های سیاسی اردوغان، فقر و خشونت علیه زنان مطرح کردند و از نیاز به عدالت و برابری تأکید کردند. این رویدادها نشان‌دهنده گام‌هایی به سوی گشایش و درک متقابل در فرآیند صلح هستند، هرچند که همچنان مسائل اساسی و مشکلات زیادی در راه رسیدن به آشتی باقی مانده است.
فصل مربوط به علوی‌ها در ترکیه به بررسی وضعیت اجتماعی و سیاسی این گروه مذهبی می‌پردازد که حدود ۱۵ میلیون نفر از جمعیت ترکیه را تشکیل می‌دهند، اما به‌طور رسمی در سرشماری‌ها شمارش نمی‌شوند. علوی‌ها اغلب به‌عنوان اقلیت برچسب‌گذاری می‌شوند و از تبعیض‌هایی در جامعه رنج می‌برند. بسیاری از آن‌ها به دلیل ترس از تبعیض هویت خود را مخفی کرده‌اند و حدود ۳ میلیون نفر از آن‌ها خود را کرد می‌دانند. رهبران علوی، به‌ویژه در فرآیند صلح، خواسته‌هایی از جمله به رسمیت شناخته شدن هویت متمایز خود و قانونی شدن مکان‌های عبادت‌شان (جماعت‌ها) داشته‌اند که برای آن‌ها هم از نظر مادی و هم از نظر نمادین اهمیت زیادی دارد. این رهبران تأکید دارند که در طول زمان از هویت و حقوقشان تبعیض شده است و خواستار آموزش دینی کافی درباره علوی‌گری و حق تأسیس مدارس دینی هستند. با این حال، دولت آ.ک.پ هیچ‌گاه نتوانسته به‌طور کامل به این خواسته‌ها پاسخ دهد.
رهبران علوی معتقدند که آ.ک.پ به دنبال ایجاد یک «کشور مذهبی» است و فرآیند صلح را تنها به‌عنوان بخشی از استراتژی‌های سیاسی خود می‌بیند. علی‌رغم وعده‌های گاه‌به‌گاه، دولت نتوانسته به مسائل جماعت‌ها رسیدگی کند و رئیس دیانت نیز گفته است که این جماعت‌ها نمی‌توانند جایگزین مساجد رسمی شوند. رهبران علوی بر این نکته تأکید دارند که آ.ک.پ قصد دارد اسلام را به‌عنوان ابزاری برای همگن‌سازی اجتماعی و سیاسی استفاده کند، نه برای حل مشکلات واقعی کردها و اقلیت‌ها. آن‌ها به تفاوت‌های بین فرآیند صلح و آزادی دینی اشاره کرده و نسبت به آینده بدبین هستند، به‌ویژه پس از انتخابات ژوئن ۲۰۱۵ که موجب از سرگیری خشونت‌ها در جنوب شرق ترکیه شد.
در پایان، مرجانوا تأکید می‌کند که دین نقش مهمی در فرآیند صلح ترکیه دارد، اگرچه این نقش نه به‌عنوان عامل اصلی، بلکه به‌عنوان عرصه‌ای است که دیدگاه‌های ایدئولوژیک و اجتماعی در آن به برخورد می‌خورد. رهبران مذهبی در تلاش برای استفاده از گفتمان‌های مذهبی برای صلح بوده‌اند، اما این تلاش‌ها همچنان به سیاست وابسته بوده و در عمل به اهداف مختلف تقسیم شده‌اند. در جنوب شرق ترکیه، جشن‌های تولد پیامبر در ۲۰۱۵ نشان‌دهنده شکاف‌های مذهبی میان مسلمانان سنی و کردهای مناطق مختلف بود، اگرچه این گروه‌ها در برخی مسائل اجتماعی مشترک دارند. امامان دیانت در این منطقه پ‌ک‌ک را مسئول درگیری‌ها می‌دانند، در حالی که ملاهای کردی دولت ترکیه را مقصر می‌دانند و هیچ‌گونه ارتباطی میان این دو گروه وجود ندارد. هر دو گروه اسلام را به‌عنوان دینی از صلح معرفی می‌کنند، اما رویکردهای متفاوتی به این دین دارند. امامان دیانت «برادری اسلامی» را به‌عنوان یک پروژه وحدت‌بخش می‌بینند که هویت‌های ملی و زبانی را در بر می‌گیرد، در حالی که ملاهای کردی این رویکرد را به‌عنوان ابزاری برای کنترل سیاسی می‌بینند و بر تفاوت‌های ملی و زبانی تأکید دارند.
در مجموع، گروه‌های مذهبی اقلیت به فرآیند صلح تمایل داشتند اما از ارتباط آن با «برادری اسلامی» احتیاط می‌کردند. آن‌ها احساس می‌کردند که از نظر اجتماعی نابرابر و از نظر سیاسی کنار گذاشته شده‌اند و بیشتر از حزب دموکراتیک خلق‌ها (HDP) حمایت می‌کنند که ایدئولوژی‌های متفاوتی نسبت به آ.ک.پ دارد. در نهایت، اسلام به‌عنوان ابزاری که توسط دولت برای وحدت استفاده می‌شود، در فرآیند صلح نتوانسته نقشی مؤثر ایفا کند. جنبش کردی شروع به ساخت مفهوم خود از اسلام کرده و سیاست‌های فراگیر بر اساس پلورالیسم مذهبی را دنبال می‌کند که با رویکرد دولت ترکیه متفاوت است. چیشک پیشنهاد می‌کند که جنبش کردی برای تقویت پایگاه خود و شمولیت بیشتر باید به تعامل سیستماتیک با دین توجه کند.[1]


[1]

نوشته های مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا