یادداشت | تغییر ایدئولوژیک تحریرالشام؛ از سلفیت جهادی به سلفیت مدخلی

هیئت تحریرالشام در حال طی کردن یک تحول ایدئولوژیک ظریف اما قابل توجه در درون ساختار گروه و میان حامیان آن است. این تغییر در شرایطی رخ می‌دهد که مفتیان و مبلغان وابسته به تحریرالشام، از طریق تسلط بر مساجد، دانشگاه‌ها و آکادمی‌های نظامی، در حال ترویج و گسترش تفکر سلفیت در سوریه هستند.


هیئت تحریرالشام در حال طی کردن یک تحول ایدئولوژیک ظریف اما قابل توجه در درون ساختار گروه و میان حامیان آن است. این تغییر در شرایطی رخ می‌دهد که مفتیان و مبلغان وابسته به تحریرالشام، از طریق تسلط بر مساجد، دانشگاه‌ها و آکادمی‌های نظامی، در حال ترویج و گسترش تفکر سلفیت در سوریه هستند. اما نکته قابل توجه اینکه، تشکیلات تحت رهبری جولانی به تدریج از سلفیت جهادی فاصله گرفته و به سوی سلفیت مدخلی گرایش پیدا کرده است. این مکتب فکری که از سوی عربستان سعودی و غرب حمایت می‌شود، برخلاف طیف‌های جهادی در بدنه تحریرالشام، از حمایت برخی حلقه‌های تحت نفوذ عربستان در دل تحریرالشام برخوردار است. هدف نسل جدید مفتیان تحریرالشام، از این چرخش ایدئولوژیک، معرفی رویکرد وهابی مدخلی (یا به تعبیر خودشان سلفی مدخلی) برای تمرکز بر مسائل محلی و دور از نگاه سیاسی است، اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است!

سلفیت مدخلی که نام خود را از رهبر شاخص سعودی، ربیع بن هادی المدخلی (۱۹۳۱–۲۰۲۵) گرفته، در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی به عنوان جریانی در تقابل با سلفیت جهادی ظهور کرد. بنیانگذاران این جریان، هرگونه مشارکت سیاسی را رد کرده و بر وفاداری مطلق به حکومت حاکم، صرف نظر از میزان ستمگری یا فساد آن، تأکید داشتند. برخلاف گروه‌های جهادی مانند القاعده و داعش، آموزه‌های مدخلی بر پایبندی به قوانینی محافظه‌کارانه استوار است؛ از جمله اطاعت بی‌قید و شرط از حاکم فاجر و فاسق، و طرد اخوان المسلمین و هرگونه سازمان سیاسی با گرایش مذهبی. این ایدئولوژی مورد استقبال حکومت‌های سلطنتی، موروثی و سکولاری همچون عربستان سعودی، بحرین، امارات، کویت، قطر، مصر و برخی دیگر از کشورها قرار گرفته تا به عنوان مانعی در برابر گسترش اسلام سیاسی عمل کند.

برای حاکمان خودخوانده سوریه، ایده‌های سلفیت مدخلی که ترجیح می‌دهند با عنوان «سلفیت مدخلی» از آن یاد کنند تا با انتساب به سه نسل نخست اسلامی برای خود اعتبار تاریخی بسازند، یک فرصت استراتژیک برای مدیریت نسل جهادی در درون بدنه تحریرالشام محسوب می‌شود. باند جولانی که دیگر بر تبلیغ جهاد یا ترویج جهادگرایی(آزادی قدس و مبارزه با صهیونیسم) متمرکز نیست، به تدریج به سمت ایدئولوژیی حرکت می‌کند که هدف آن تحکیم قدرت داخلی، همراه با همسویی بیشتر با کشورهای حاشیه خلیج فارس است. این تغییر به شکلی نامحسوس و بدون تبلیغات یا اعلام عمومیِ گسترده در حال وقوع است.

مبلغان و مفتیان وابسته به تحریرالشام _اعم از داخلی و خارجی_ از جمله ابراهیم شاشو، عدنان عرعور، عبدالله المحیسنی (واعظ سعودی مقیم سوریه)، عبدالرحیم عطون (مشاور مذهبی جولانی) و محمد ابوالخیر شکری (وزیر اوقاف)، به طور فزاینده‌ای در منابر و پست‌های شبکه‌های اجتماعی خود، انگاره‌های سلفیت مدخلی را تبلیغ و ترویج می‌کنند.

جولانی پنج گام از اصول وهابی‌گری مدخلی را در سوریه آغاز کرده است:

گام اول: اطاعت مطلق از حاکم فاسق و فاجر

برجسته‌ترین ویژگی وهابی‌گری مدخلی، اطاعت مطلق از حاکم است؛ حتی اگر گناهکار و فاسد تلقی شود. رهبران تحریرالشام شروع به پذیرش این اصل کرده تا جولانی را به عنوان رهبر جعلی سوریه بر گرده‌ی سوری‌ها سوار کند. هواداران او این ایده را ترویج می‌دهند که هرگونه انتقاد از دولت نه تنها خیانت، که کفرآمیز است. این تغییر، بخشی از تلاش گسترده‌تر برای تمرکز قدرت در دستان جولانی است و برخی حتی سلطنت موروثی را در آینده پیشنهاد می‌کنند.

گام دوم: طرد آزادی سیاسی

نزدیکان درجه‌یک جولانی در دولت خودخوانده او _برخلاف طیف جهادی_ به طور تلویحی موضع وهابی مدخلی را پذیرفته‌اند؛ به این معنا که سیاست و دموکراسی ذاتاً فسادآور هستند. تشکیلات جولانی احزاب سیاسی را دلسرد کرده، با مفهوم آزادی سیاسی مخالفت نموده و کودتای مسلحانه را به جای مبارزه‌ای واقعی برای آزادی و دموکراسی، شورشی علیه رژیم «کافر» اسد تصویر کرده است. این تناقض ایدئولوژیک (مخالفت با آزادی‌های سیاسی در عین ادعای حمایت از آنها) نشان‌دهنده تلاش باند جولانی برای ایجاد تعادل بین جلب رضایت غرب و حفظ مشروعیت سازی داخلی خود است.

گام سوم: پرهیز از جهاد و دعوت به صلح با اسرائیل

یکی از قابل توجه‌ترین تغییرات در جهت‌گیری ایدئولوژیک تحریرالشام، کنار گذاشتن جهاد به عنوان یک اصل راهنما بوده است. اتحادهای قبلی تحریرالشام با گروه‌های جهادی مانند القاعده و داعش، عمدتاً با هدف مشترک مقاومت در برابر حاکمان تحت حمایت غرب انجام می‌شد، اما وهابی‌های مدخلی چنین مواضع و رویکردهایی را رد می‌کنند. رهبران تحریرالشام، به عنوان بخشی از تلاش برای تثبیت خود به عنوان بازیگرانی عمل‌گرا، شروع به ترویج گفتمان آشتی حتی با اسرائیل کرده‌اند. به گفته‌ی مدخلی‌ها، عرصه‌ی سیاست تنها متعلق به حاکم مشروع است و هر معاهده و اتحادی که او تصمیم می‌گیرد، باید در راستای منافع دولت باشد.

گام چهارم: ملی‌گرایی و ناسیونالیسم عربی

برخلاف دیدگاه وهابی-جهادی پیشین که سوریه را بخشی از یک جنبش جامع اسلامی می‌دانست، وهابی‌گری مدخلی بر منافع ملی تمرکز دارد. به نظر می‌رسد رهبری تحریرالشام قصد دارد حس ملی‌گرایی سوری را تقویت کرده و گفتمان مسلط جهان‌گرایی اسلامی که توسط نسل پیشین مبلغان وهابی حمایت می‌شد را به حاشیه براند. این تغییر با روندهای گسترده‌تر منطقه‌ای همسو است؛ به‌ویژه که عربستان سعودی دیدگاه ملی‌گرایانه‌تری اتخاذ کرده و از آرمان‌های جهانی اسلامی که سیاست خارجی پیشین آن را مشخص می‌کرد فاصله گرفته است.

گام پنجم: مخالفت با فقه پویا

مفتیان جولانی در حال بازگشت به اشکال سختگیرانه و کاملاً بسته‌ی فقه هستند که در ظاهر با مکاتب حنفی، شافعی و اهل حدیث سازگار است، اما در باطن چنین نیست. این اقدام پیامدهای عمیقی برای چشم‌انداز فقهی و مذهبی سوریه خواهد داشت و اجتهاد پویا را تقریباً ناممکن خواهد ساخت. قرار دادن افرادی مانند اسامه الرفاعی (شافعی) در کنار ابراهیم شاشو (وهابی) از جمله این نمایش‌هاست.

تغییر ایدئولوژیک تحریرالشام ممکن است با برخی جناح‌های محافظه‌کار در جامعه‌ی سوریه همخوانی داشته باشد، اما با چالش‌های قابل توجهی نیز روبه‌رو است. مقاومت طیف جهادی و اسرائیل‌ستیز در درون تحریرالشام که همچنان به جهادگرایی متعهد هستند، می‌تواند شدید باشد. اکثریت سنی سوریه که به طور سنتی از مکاتب فکری صوفی یا اشعری پیروی می‌کنند، بعید است خودبه‌خود وهابی‌گری را بپذیرند. تنوع مذهبی عمیق این کشور، همراه با نفوذ ریشه‌دار گروه‌های ضد امپریالیسم، احتمال مخالفت با تلاش‌های جولانی را افزایش خواهد داد.

نوشته های مرتبط

منشورات ذات صلة

Related posts

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

أحدث المحتوى

Latest News

پربحث ترین مطالب

المحتوى الأكثر مناقشة

The Most Discussed

پیمایش به بالا