هنگامی که قدرتهای امپریالیستی اروپا در قرن نوزدهم برای فتح مناطق جدید و گسترش حوزههای نفوذ خود اقدام کردند، آفریقا به دلیل ثروت فراوان در منابع طبیعی، به یکی از مناطق اصلی برای بهرهبرداری استعماری تبدیل شد. اگرچه استعمار سنتهای اجتماعی و اقتصادهای آفریقا را ویران کرد، رهبران اروپایی «بار سنگین مرد سفیدپوست» را که فلسفهای شامل «سه C استعمار: تمدن (civilization)، مسیحیت (Christianity) و تجارت (commerce)» بود، بهعنوان توجیه اخلاقی برای اقدامات خود ذکر کردند. استفاده از کلیسا برای توجیه بهرهبرداری، البته، بسیار قبلتر از قرن نوزدهم آغاز شد. در طول قرن پانزدهم، کلیسای کاتولیک روم در مجموعهای از فرامین، به ملتهای کاتولیک اروپا اجازه داد که بر سرزمینهای دیگر تسلط یابند، مردمانشان را تحت سلطه قرار دهند و آنها را به مسیحیت بگرایند. یکی از تأثیرگذارترین این فرامین یا بولهای پاپی، فرمان «Inter Caetera» بود که توسط پاپ الکساندر ششم در سال ۱۴۹۳ صادر شد؛ یک سال پس از رسیدن کریستف کلمب به آنچه بعدها بهعنوان قاره آمریکا شناخته شد. این فرمان به اسپانیا اجازه کامل برای تسلط بر سرزمینهای بهاصطلاح دنیای جدید را میداد. این سرزمینها بهعنوان «terra nullius»، لاتین برای «زمین خالی»، شناخته شدند؛ مفهومی که به هر زمینی که قبلاً توسط مسیحیان اشغال نشده باشد، اعمال میشد. این بدان معنا بود که سرزمینها برای تصاحب توسط اروپاییهای مسیحی آزاد تلقی میشد، بدون توجه به جمعیت موجود یا سطح پیشرفت تمدنهای آنها.
به این ترتیب، کتاب مقدس در طول قرنها همراه با شمشیر در سفرهای بهرهبرداری در سراسر جهان، از جمله آفریقا، حضور داشت.
تأسیس اسقفنشین آفریقا توسط کلیسای ارتدکس روسیه
در ۲۹ دسامبر ۲۰۲۱، کلیسای ارتدکس روسیه تصمیم خود را برای تشکیل اسقفنشین پاتریارکال آفریقا با دو دیاسه (اسقفنشین) اعلام کرد: دیاسه جنوب آفریقا که شامل بیستوچهار کشور تحت حوزه قضایی آن است و دیاسه شمال آفریقا که شامل سیویک کشور میشود. با توجه به حمایت آشکار کلیسا از تهاجم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به اوکراین، این اقدام تصاویر ناخوشایند دکترین کشف قرن پانزدهم را تداعی میکند. این دکترین از آفریقا تا آمریکای شمالی و آسیا، تمدنهای بومی را نابود کرده و سنگبنای برتری سفیدپوستان و سرنوشت محتوم را تشکیل داده است. اقدامات کلیسای ارتدکس روسیه در آفریقا بخشی از استراتژی گسترده پوتین برای ایجاد نفوذ در آفریقا با استفاده از هر ابزار ممکن است، درست مانند اقدامات قبلی قدرتهای استعماری اروپایی.
کتاب مقدس ارتدکس روسیه به آفریقا میآید
بر اساس شماره ۱۹ ژانویه ۲۰۲۲ صفحه ارتدکسی «Orthodoxy Cognate» وابسته به جامعه مسیحیان پانارتدکس، کلیسای ارتدکس روسیه «علاوه بر حمایت معنوی، از جمعیت آفریقا با کمکهای بشردوستانه و واکسن پشتیبانی خواهد کرد.» استفاده از چنین هدایایی، بهجای اقناع الهیاتی، باعث شده است که کلیسای ارتدکس روسیه وفاداری کشیشها و کلیساهای تحت پاتریارک اسکندریه را که کل آفریقا را پوشش میدهد، به دست آورد. برخلاف پاتریارک یونانی ارتدکس در اسکندریه که مسئولیت مسیحیان ارتدکس در آفریقا را با جمعیتی حدود ۱.۳ میلیون نفر بر عهده دارد، کلیسای ارتدکس روسیه در خود روسیه ۸۲.۹ میلیون پیرو دارد. کلیسای روسیه، اگرچه تاریخ طولانی کلیسای یونانی ارتدکس را ندارد، قرنها یکی از قدرتمندترین نهادهای ارتدکسی بوده و قدرتی فراتر از اکثر فرقههای مذهبی دارد. این کلیسا ارتباط نزدیکی با دولت روسیه دارد و بهعنوان بازوی عملی دولت عمل میکند.
پیامدهای این اقدام
افراد زیادی، از جمله تعدادی از آفریقاییها، ارتدکسیت مسیحیت را در قالب مأموریتهای تبلیغی در نظر نمیگیرند. آنها معمولاً ارتدکسیت را از نظر قومی، مانند روسی، یونانی، صربی یا عربی، میبینند. برای مثال، باب وکسا، مدیر مرکز مطالعات ایالات متحده در دانشگاه ویتواترسرند آفریقای جنوبی، وقتی برای این مقاله از او پرسیده شد، پاسخ داد که از این موضوع بیخبر بوده است، زیرا امور مذهبی را دنبال نمیکند. این عدم آگاهی علیرغم تأسیس دیاسه آفریقای جنوبی در ۲۹ دسامبر ۲۰۲۱ است. کلیسای ارتدکس روسیه از سال ۱۹۹۹ یک پارش (محله کلیسایی) در ژوهانسبورگ داشته و بر اساس وبسایت رسمی پاتریارکای مسکو، از سال ۲۰۲۱ برنامههایی برای ساخت یک کلیسای جامع در ژوهانسبورگ بهعنوان مرکز دیاسه در دست اجرا بوده است. علاوه بر این، اولین پارش کلیسای ارتدکس روسیه در جنوب صحرای آفریقا در سال ۱۹۹۸ در میدرند، واقع در گائوتنگ، تأسیس شد.
با این حال، هنگامی که حضور مسیحیت ارتدکس در آفریقا مورد بررسی قرار میگیرد، این عدم آگاهی و علاقه قابل درک است. طبق گفته وکسا: «اکثر تحلیلگران حضور روسیه در آفریقا این تحولات را نادیده میگیرند، زیرا این بخشی نیست که بهطور گسترده از استراتژی روسیه در آفریقا تبلیغ شده باشد.»
در حالی که مأموران تبلیغی ارتدکس در قرن نوزدهم بهاندازه کاتولیکها و پروتستانها فعال بودند، پس از سال ۱۹۱۷، کلیساهای ارتدکس دوران آزار و اختلال را تجربه کردند و مشارکت آنها در گسترش تبلیغی جهانی محدود شد. در حالی که جمعیت جهانی مسیحیان غیرارتدکس بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۲۰۱۷ بیش از چهار برابر شد، جمعیت ارتدکس فقط دو برابر شد و به حدود ۲۶۰ میلیون نفر رسید که ۷۶ درصد آنها در اروپای مرکزی و شرقی (از جمله یونان و بالکان) زندگی میکنند. جمعیت ارتدکس در جنوب صحرای آفریقا از حدود ۳.۵ میلیون نفر در سال ۱۹۱۰ به ۴۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ افزایش یافت که ۱۵ درصد از جمعیت جهانی ارتدکس را تشکیل میدهد. از این جمعیت، ۳۶ میلیون نفر در اتیوپی و ۳ میلیون نفر در اریتره زندگی میکنند. در میان دیگر مسیحیان آفریقای زیر صحرای بزرگ، مسیحیان ارتدکس اقلیتی کوچک هستند. اریتره تنها کشور آفریقایی با اکثریت ارتدکس است. ارتدکسهای اتیوپی حدود ۴۳ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
این نکات نشان میدهد که فعالیت کلیسای ارتدکس روسیه در آفریقا بیشتر به سیاستهای نفوذ دولت روسیه مرتبط است تا مسائل صرفاً مذهبی.
فعالیتهای کلیسای ارتدکس روسیه در آفریقا نمیتواند بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با منافع دولت روسیه بررسی شود. این کلیسا که توسط نهادهای مورد حمایت کرملین تأمین مالی میشود، بهعنوان نوعی قدرت نرم برای تأثیرگذاری بر سیاستها و پویاییهای مذهبی آفریقا عمل میکند. با گسترش نفوذ، کلیسا تلاش دارد تا ائتلافهای محافظهکارانه و ضد غربی را ترویج کند. این اقدامات، اگرچه بیشتر به بهبود تصویر روسیه و گسترش نفوذ دولتی مربوط است، باید از نظر تأثیر بر رهبری آفریقا و سیاستهای جهانی مورد توجه قرار گیرد.[1]
[1] fpri.org/article/2024/10/africa-russian-orthodox-church